هر وقتی دوستان یکدلم برسر موضوعی که پولش در جیب دیگران و دودش بر چشم ماست کینه ورزانه به جای نقادانه و مهربانانه به هم می پرند و لبخند بر لب تاریک نشینان می نشینند غصه دار می شوم و یاد عبارت مرحوم پدرم؛ نفرین کویر؛ می افتم که یزد نباید یزد شود یعنی خودمان نمی گذاریم!! بشود.
اگر فرصتی یافتید و میان ؛ دوراند ؛ بوکس تخریب خود ویزد ؛ تایم اوت! ؛ بدهید یادی از جناب بردستانی کنید
رضا کجاست؟ چه می کند؟ در سیه بازار فقر ؛ گرانی ؛ تورم ؛ بی خانگی و بی یاوری نوروزش چگونه است؟
گرچه من و او دو سوی سبک نقد و خط نگارش و روح برخورد و نگاه بودیم و تلخی و تندی و تحقیر مخاطبش را نمی پسندیم ولی بدانید.
(کاسنی هم از بوستان بود)
چه کنم که خود به انزوای خود خواسته رفت تلفن و پیام جواب نمی دهد ولی رسم فتوت
همکاری و همسایگی احوالپرسی و پندگیری از خوشی و ناخوشی هاست
نگذارید نقدهای برخاسته از هوای نفس و انتفاع و حسادت ؛ نفرین کویر ؛ را تداعی کند
همه باهم برای این مردم خوب که اگر ؛ راه ؛ دهند خود بی پول بیت المال و زحمت دگران خود به خود . (شاه راه نور وشادی) پدید می آورند
سری به بافت تاریخی ومردم بزنید می بینید!
وزیری
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 11,ژانویه,2025